همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که ” ای کاش”
تکیه کلام پیریت نشود ...



نگاهت را قاب کردم
در قطره های بارانی که
به آغوش دست های به سوی آسمانم می شتابند
امروز جشن شعله های جنگل است
من و تنهایی پیروز می شویم
اتشی بر دامن قلبم می افتد
که تمام فاصله ها را می سوزاند
خاطراتت پاییز را زیباتر می کند
خنده هایت ...
خنده هایت ...
خنده هایت ...
طاقتم طاق می شود
فریاد میزنم
چگونه ثابت کنم
با تو خوشبخت ترین انسانم ؟!
Sama.Non

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا
مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می
شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت...
اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای
داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . .
فقط تو از جنس دل من بودی
. . .
یاد آن روز ها
چنان رنگ دلتنگی را بر بوم دلم می پاشد
که فقط تاریکی می ماند
چشم هایم را می بندم
هنوز مژه هایم به هم نرسیده
اشک هایم می گریزند
مرا تنها می گذارند با تو
با صدای مکرر خنده ی تو
تاریکی امان نمی دهد
فقط
فقط یک ستاره
که هر شب جور لبان تو را می کشد
ستاره ی دوست داشتن تو ...!
زیر آسمان که بایستی
دقیقا بالای سرت
بوسه بارانت می کند . . .


شب سردي است ، و من افسرده
راه دوري است، و پايي خسته
تيرگي هست و چراغي مرده
مي كنم تنها ، از جاده عبور
دور ماندند ز من آدم ها
سايه اي از سر ديوار گذشت
غمي افروز مرا بر غم ها
فكر تاريكي و اين ويراني
بي خبر آمد
تا با دل من
قصه ها ساز كند پنهاني
نيست رنگي كه بگويد با من
اندكي صبر
سحر نزديك است
هر دم اين بانگ بر آرم از دل
واي،اين شب چقدر تاريك است!
خنده اي كو كه به دل انگيزم؟
قطره اي كو كه به دريا ريزم؟
صخره اي كو كه بدان آويزم؟
مثل اين است كه
شب نمناك است
ديگران را هم
غم هست به دل
غم من، ليك
غمي غمناك است...
سهراب سپهری
تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي ...

در آغوشم نمی گیری؟
تو هم باورت نمی شود این گونه خسته باشم؟!

می خوام داد بزنم می خوام گریه کنم خسته ام کاش بمیرم ای کاش
حسرت مرگ می خورم هر لحظه بیشتر و بیشتر می شکنم
به خــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــدا خسته ام
از این آدم های به اصطلاح ساده ، بی ریاخستــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــه ام
... سه فرد اول در بیرون کلیسایی ایستاده و مشغول بحث در مورد ارتفاع برج آن بودند. یکی از فروشندگان محل که از آن جا عبور می کرد مسابقه ای پیشنهاد داد؛ او به فشارسنج تازه ای که اخیرا در فروشگاهش انبار کرده بود خیلی می بالید و به منظور تبلیغ آن گفت که هرکدام از آن ها که بتواند ارتفاع دقیق برج را با فشارسنج پیدا کند، جایزه ای خواهد گرفت.
دانشمند فشار هوا را یک بار در پای برج و بار دیگر در بالای آن به دقت اندازه گرفت و از روی تفاوت فشار، ارتفاع برج را محاسبه کرد.
مهندس ضمن تمسخر روش دانشمند، به بالای برج رفت، فشارسنج را به پایین انداخت و مدت زمان افتادن آن را اندازه گرفت.
در این میان معمار بود که در میان شگفتی همگان دقیق ترین پاسخ را داد؛ او صرفا وارد کلیسا شد و فشارسنج را در ازای اجازه دیدن نقشه های اصلی کلیسا به خادم کلیسا داد!
بسیاری از مسائل طراحی نیز ممکن است هدف چنین برخوردهای متنوعی قرار گیرند، ولی کارفرمایان به ندرت دوراندیشی فروشنده ماجرای یادشده را دارند.
پ.ن : زندگی آسان تر از آن چیزی است که ما می اندیشیم!
ابر با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست !
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران ، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی است
ور جز اینش جامه ای باید ،
بافته بس شعله ی زر تار و پودش باد
گر بروید یا نروید ، هر کجا که خواهد یا نمی خواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونی است اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان ِ زدش می چمد در آن
پادشاه فصل ها پاییز ...
مهدی اخوان ثالث " م. امید "
تهران -خرداد ماه 1335